سرگذشت تلخ كاظم ساريخاني

ساخت وبلاگ

در اين سال‌ها بسيار ديده شده كه ورزشكاران را تا زماني كه مدال آور هستند مدنظر قرار مي‌دهيم و به آنها توجه داريم، اما پس از كنار رفتن از دنياي قهرماني آنها را به دست فراموشي مي‌سپاريم. اين بي‌وفايي‌ها تاثيرات مختلفي روي قهرمانان داشته، اما شايد يكي از بدترين موارد اين بي توجهي‌ها، به ورزشكاري شد كه به نوعي زندگي‌اش را از بين برد. اين ورزشكار كاظم ساريخاني، قهرمان سال 2000 جودوي آسيا است.

 به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، كاظم ساريخاني كه در دوران قهرماني‌اش در جودوي جهان در اجراي فن "گهواره" تبحر داشت حدود پنج سال پيش (در زمان رياست محمد درخشان در جودو) پس از مذاكره فدراسيون‌هاي جودوي ايران و عربستان راهي رياض شد تا سرمربيگري اين تيم را بر عهده گيرد، اما به يك باره و در حادثه‌اي عجيب از سوي افرادي ناشناس بيمار شده و مدت‌ها در بيمارستان‌ بستري شد.

 ساريخاني اكنون با گذشت مدت‌ها از آن حوادث تلخ وقتي به محل صندوق حمايت از قهرمانان و ورزشكاران و پيشكسوتان ورزشي مراجعه كرد، با مسئولان اين صندوق به درگيري پرداخت و در نهايت با وساطت ماموران نيروي انتظامي اين ملي‌پوش اسبق ايران دستگير شد. به منظور آگاهي بيشتر از شرايط اين ورزشكار و توضيح اين حادثه مصاحبه‌اي با او انجام داديم كه در زير مي‌خوانيد:

در مورد حادثه تلخ پنج سال پيش بگوييد.

 ـ سال 86 و طبق توافقي كه شده بود من به رياض رفتم تا سرمربي تيم ملي عربستان شوم، اما چند نفر قصد جان من را كردند، هم غذايم را مسموم كردند و هم در يك درگيري ساختگي در يك لحظه به من آمپولي تزريق كردند كه بعد از آن ديگر نفهميدم چه شد. تنها چيزي كه از آن حادثه يادم مانده اين است كه آن مسايل باعث شد من حدود سه سال در بيمارستان رواني در تهران بستري باشم.

مقصر اصلي اتفاق كه بود؟

 ـ مشخص نشد. تنها مي‌دانم كه هيچ يك از مسئولان كه در رفتن من به عربستان دخيل بودند به من نگفتند كه نبايد به آنجا بروم و يا اگر رفتم بيشتر مراقبت كنم. براي خودم متاسفم كه آنجا رفتم و اكنون هيچ يك از مسئولان آن حادثه تلخ را گردن نمي‌گيرد و به من كمك نمي‌كند.

در اين سال‌ها كه از بيمارستان مرخص شديد چه كار كرديد؟

 ـ هيچ شغلي نداشتم و اكنون هم بيكار هستم. هيچ درآمدي نداشتم و تنها با همان حقوق ناچيز صندوق حمايت از ورزشكاران و يارانه زندگي‌ام را مي‌چرخانم. وقتي ديدم با اين حقوق‌ها نمي‌شود زندگي را چرخاند و هزينه زندگي در تهران بالا است و حتي پول نداشتم خانه اجاره كنم به يزد رفتم و پيش خويشاوندان همسرم زندگي مي‌كنم.

وضعيت شما در آنجا چطور است؟

 شرايطم بهتر از تهران است، اما زندگي براي من سخت است حالا چه برسد براي خانواده‌ام كه اين سال‌ها مرا تحمل مي‌كنند.

جريان درگيري در صندوق حمايت از پيشكسوتان و قهرمانان چه بود؟

 حدود شش ماه بود كه براي ملاقات با مدير عامل اين صندوق و توضيح وضعيت خودم و احتمالا گرفتن كمك بيشتر دنبال گرفتن وقت بودم، اما وقت نمي‌دادند. وقتي به محل صندوق رفتم و آن بي‌توجهي‌ها را ديدم اعصابم به هم ريخت و درگير شدم.

گويا پس از اين ماجرا بازداشت شديد؟

 ـ بله، آنها به نيروي انتظامي زنگ زدند و من 24 ساعت در بازداشت بودم، اما پس از آن كه از بيمارستان نامه بردم كه من قرص اعصاب مصرف مي‌كنم، مسئولان پذيرفتند و آزاد شدم.

آيا در مورد مشكلاتت به مسئولان وزارت ورزش و جوانان اطلاع داده‌اي و آنها در جريان هستند؟

 چندين بار به وزير نامه داده‌ام و خواسته‌ام كه وقت ملاقات به من بدهند، اما هنوز خبري نيست. دوست دارم كه با او صحبت كنم و شرايطم را بگويم تا به من كمك كند.

از خانواده‌ات بگو؟

 چيزي ندارم بگويم. آنها هم در اين سال‌ها به واسطه بيماري من، بيمار شده‌اند. نه تنها همسر و فرزندم، بلكه پدر و مادرم و ديگر نزديكانم همه بيمار شده‌اند. من 22 مدال براي اين كشور گرفته‌ام، اما متاسفانه كسي جوابگو نيست و به وضعيت من رسيدگي نمي‌كند.

آشیان مهر تنکابن...
ما را در سایت آشیان مهر تنکابن دنبال می کنید

برچسب : سرنوشت,قهرمان جودو, نویسنده : مدیر amt بازدید : 547 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1391 ساعت: 15:11